کتاب اشکهای کابل گرچه یک اثر داستانی است، تجارب واقعی و شخصی مولف را در شهر کابل روایت میکند. شخصیتهای داستان آدمهای عادی افغانستان هستند که مولف هر روز با آنها سر و کار داشت. مشقات و مصائبی که زنان در این داستان متحمل میشوند، واقعیت زندگی در رژیم طالبان است.
افغانستان در سالهای قبل پیشرفتهای زیادی کرده بود. موبایل و اینترنت در دسترس مردم بوده است. البته در نتیجه جنگ و شیوع فساد، اقتصاد وضع نامطلوبی داشت. اما با بازگشت طالبان به قدرت، وضعیت بسیار بدتر شده است.
در این کتاب مثلا میبینیم که طالبان هر از گاهی به نگهبانانی که با نیروهای امریکایی کار میکردند رشوه میدادند تا از حامیانشان محافظت کنند. گاهی امریکاییها تیر خورده و کشته میشدند، و این تهدیدات همیشه علیه نیروهای امریکایی وجود داشت. شهروندان عادی جنگ نمیخواهند، بلکه مثل مردم بقیهٔ دنیا زندگی آبرومندانه میخواهند. ملتها و مردم همیشه قربانی جنگهای نیابتی و استخباراتی بودهاند، و مردم افغانستان هم از این مستثنی نیستند.
اشکهای کابل به قلم مایکل پی. باکلی نوشته شده و درباره نیروهایی است که از سوی رئیسجمهور افغانستان و فرماندهان آیساف (نیروهای بینالمللی کمک به امنیت) تشکیل شدند تا به زنان افغانستان کمک کنند به تحصیلشان ادامه دهند و از مسمومیت یا کشته شدن دختران و زنان به دست طالبان جلوگیری کنند.
احساس وحشت و ترور
این داستانیست بر اساس واقعیات کشور ما افغانستان. دوران تاریکِ طالبانِ اول و پسا-طالبان، دورانی بود که مردم شهرها و کشور ما احساس ترس و حشت را زندگی کردند: اندوه و خاطرات بدی که هرگز فراموش نخواهد شد. اما در تابستان ۱۴۰۰، این وحشت یک بار دیگر زخمهای مردم افغانستان بهخصوص جراحاتِ سوزان زنان و دختران افغانستان را تازه کرد. پنج سال حاکمیت طالبان در دهه ۱۹۹۰، دوره سیاه سنگسار، کشتار، و شلاق برای زنان و کودکان افغانستان بود.
بعد از شکست طالبان در سال ۲۰۰۱، مردم افغانستان دیگر خیال نمیکردند که آنها دوباره افغانستان را اشغال خواهند کرد. مردم افغانستان باور نمیکردند که با داشتن یک اردوی ملی تعلیمدیده، طالبان دوباره بتوانند نمک بر زخمهای مردم افغانستان بهخصوص زنان و دختران بپاشند.
مایکل باکلی و اشکهای کابل
مایکل باکلی این کتاب را در جریان ماموریت نظامی خود در کابل نوشت. او شصت و یک سال سن دارد و در حال حاضر در فیلیپین زندگی میکند. او ۳۱ سال در نیروی پیادهنظام ارتش امریکا خدمت کرد، از جمله هفت سال در عراق و یک سال در افغانستان.
این کتاب به زبان انگلیسی اولین بار در ۸ ژانویه ۲۰۱۴ منتشر شد و ترجمه فارسی آن در سال ۲۰۲۲ به قلم عبدلله جعفری «پژمان» از سوی انتشارات افراز در ۱۵۱ صفحه در ایران منتشر شد.
مصائب زنان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲
داستان کتاب ماجرای عبور از جنگ و خونریزی، و داستان قیام و عدالتخواهی و آزادیخواهی است. داستان شهری که جنازههایش از ظلم در گور میلرزند. گروه طالبان و مردانش، زنان را با بیرحمی و شلاق سرکوب میکنند ــ مردانی که حق استقلال را از اهالی شهر و کودکان و زنان میدزدند.
بمباران و صدای کودکان و زنان در شهر میپیچد. زنان و کودکان به قربانیان اصلی بدل میشوند، و بسیاری از زنان در اثر شکنجه و مسمومیت میمیرند. شلاقها بر پشت آنها فرود میآید و آنها بیصدا گریه میکنند.

ادبیات جنگ و انضباط نظامی
در محتوای کتاب، مایکل باکلی، که خودش تحت نام مستعار است، یکی از فرماندهان جنگ و عملیات علیه گروه طالبان در شهر کابل است. این کتاب بیشتر نکات جنگ و ادبیات نظامی را بحث کرده است و تمرکز اصلی بحث هم ممنوعیت تحصیل زنان افغانستان از سوی گروه طالبان است.
در این داستان، طالبان زنان را به خاطر ادامه دادنِ تحصیلشان تهدید میکنند، شلاق میزنند، شکنجه میکنند، میکشند، و حتی مسموم میکنند، تا مانع آموزش آنها شوند. اما حضور نیروهای بینالمللی مثل ناتو و آیساف تا جای ممکن مانع این پدیدهٔ شوم شده و و زنان توانستند طی ۲۰ سال به مراکز آموزشی، دانشگاهها، و مکاتب خود بروند.
از یک طرف، بحث حمایت از تحصیل زنان افغانستان و مقابله با کشتارهای طالبان است، و از طرف دیگر یادگیری ادبیات نظامی برای سربازان و فرماندهانی که تازه به جغرافیای تازه افغانستان وارد میشوند…
طالبان و بن لادن
در دههٔ ۱۹۸۰ روسیه افغانستان را به ویتنام تازهای تبدیل کرد. از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ هم طالبان کنترل افغانستان را در دست گرفتند. در ۲۰۰۱، امریکا حملات هوایی به افغانستان را آغاز کرد. اما دلیل اصلی حضور و حملات امریکا در افغانستان، جستجوی اسامه بن لادن رهبر گروه تروریستی القاعده بود.
اما بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، گروه طالبان، با همدستی پاکستان، بن لادن را به امریکا تسلیم نکرد. و این بهانهٔ بزرگی برای حضور امریکا در افغانستان بود. بن لادن در ۲ می ۲۰۱۱ به دست نیروهای ویژه تفنگداران دریایی امریکا در عملیاتی شبانه در ایبتآباد در صوبه سرحد پاکستان کشته شد. اما ایبتآباد پاکستان، مثل دیگر پناهگاههای امروز طالبان، همواره پایگاه امنی برای رهبران گروههای تروریستی مثل بن لادن با حمایت پاکستان بوده است.
طالبان و ایمن الظواهری
اما گروه طالبان ایمن الظواهری جانشین بن لادن و رهبر بعدی القاهده را پناه دادند که او هم بالاخره در تابستان امسال در کابل به دست امریکا کشته شد. الظواهری در طراحی حملات ۱۱ سپتامبر به امریکا نقش داشت، و بعد از آن حملات مخفی شده بود. سی.آی.ای او را ماهها پیش از کشته شدن شناسایی کرده بود. بعد از دریافت مجوز از سوی رئیسجمهور امریکا جو بایدن، سی.آی.ای دو موشک هلفایر به بالکن خانه الظواهری در کابل شلیک کرد و او را کشت.
این حمله تقریبا یک سال بعد از خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان صورت گرفت. مقامات امریکایی حضور الظواهری در افغانستان را نقض توافق خروج نیروهای امریکایی از افغانستان خواندند: بر اساس این توافق، طالبان نباید به اعضای القاعده و دیگر گروههای تروریستی پناه بدهند.
بعد از این حمله، اعضای شبکه حقانی، وابسته به پاکستان، سعی کردند مرگ الظواهری در کابل را مخفی کنند. در واکنش به این حمله رئیسجمهور امریکا جو بایدن با انتشار بیانیهای مرگ الظواهری را اعلام کرد و آن را «اجرای عدالت» خواند.
اشکهای کابل یادآور زخمهای زنان افغانستان
اشکهای کابل در واقع اشکها و رنجهای زنان و دختران افغان را بعد از بیست سال زندگی در سایه جمهوری افغانستان به ما یادآوری میکند. یادآوری جراحات و گریههای دختران و زنان در دوره قبلی حاکمیت طالبان در دهه ۱۹۹۰. رژیمی که اساسا حق حیات زنان را پایمال کرد؛ از جمله حق آموزش، تعامل اجتماعی و مشارکت سیاسی، و کسب و کار و اشتغال. بعد از سقوط رژیم قبلی، دختران و زنان افغان هرگز تصورش ر ا هم نمیکردند که طالبان دوباره برگردند و دوباره مانع تحصیل و اشتغالشان شوند.
ممنوعیت تحصیل دختران و زنان
وقتی طالبان در تابستان ۱۴۰۰ کشور را دوباره اشغال کردند، رویاها و امیدهای زنان و دختران افغان دوباره نابود شد. از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، طالبان مشغول سرکوب و ممنوعسازی و شلاقزنی و تبعیضات جنسی علیه زنان بودند. اما این بار همچنین زنان را از رفتن به مکاتب و دانشگاهها منع کردهاند ــ به رغم آنکه با اعتراضات و محکومیتهای ملی و بینالمللی روبهرو شدهاند. اینگونه اقدامات وحشیانه که ناقض تمام موازین حقوق بشری و معاهدات ملی و بینالمللی است، زنان و دختران افغانستان را به همان دوران دهه ۱۹۹۰ برمیگرداند.
به این ترتیب، محتوای کتاب اشکهای کابل روایتگر سناریوهای مشابه سلطهگری و رفتار ضدانسانی طالبان با دختران و زنان در وضعیت جاری افغانستان است. و اینکه در نهایت، طالبان مثل حاکمیت قبلیشان، بار دیگر جراحات زنان و دختران افغان را تازه کردهاند.