یک ماهی از فرمان طالبان مبنی بر ممنوعیت اشتغال زنان در سازمانهای غیردولتی داخلی و بینالمللی میگذرد؛ پیشتر از آن هم تحصیلات عالی دختران ممنوع شده بود.
پری صدیقی کارمند سابق امدادرسانی در خیریهٔ سیدز آو چنج، حالا در خانه حبس شده و هر روز باید نگران قوتِ روزانهٔ شوهر مریض و شش فرزند خود باشد.
در حالی که کابل یکی سردترین زمستانهای خود را در بیش از یک دهه گذشته تجربه میکند، دسترسی به لباس و غذا و سوختْ مسئلهٔ مرگ و زندگی است، و صدیقی کار چندانی برای سر پا نگه داشتن خانواده نمیتواند بکند.
صدیقی ۴۰ ساله تنها نانآور خانواده در این دورهٔ بحرانزده است. حالا نمیداند پول خرید غذا و لباس گرم و گرمایش و دارو را از کجا باید تامین کرد. آن هم در حالی که بیش از ۱۰۰ تن از مردم کشور از فرط سرمای مهلک جان باختهاند.
حدود یک ماه پیش دولت طالبان، با این بهانه که زنان حجاب شرعی را رعایت نمیکنند، به سازمانهای غیردولتی محلی و بینالمللی دستور داد تا زنان امدادرسان را از کار برکنار کنند ــ دستوری که با محکومیت جهانی روبهرو شد.
برای افرادی مثل صدیقی، کار هم ممرّ حیات است و هم راه و روش زندگی. او که تا پیش از این در ساخت و ساز مکاتب و تعلیم خیاطی و آرایشگری به زنان مشغول بود، حالا به شیئی متروک در کنج خانهای سرد و بدل شده است. احساس زندانی بودن را دارد.
او یک از هزاران زن افغان است که از جدیدترین فرمان طالبان ضربه خوردهاند و به انزوای عمیقتر و ترس از آینده درافتادهاند، چون بسیاری از این زنانْ سرپرست و نانآور خانوارهایی هستند که گاهی تا ۲۰ نفر را شامل میشوند.
سرنوشت آنها بازتابی از سرنوشت کل کشور است. تحریمها و کاهش کمکهای خارجی و مسدودشدن داراییهای بانک مرکزی باعث تشدید سقوط مالی شده و بیش از ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور را به کمکهای بشردوستانه متکی کرده است.
نقش تحریمها
صدیقی به حیث دستیار مدیر در سازمان مزبور مشغول به کار بود. اداره هماهنگی کمکهای بشری و انکشافی برای افغانها، موسوم به اکبر، میگوید بیش از ۱۸۰ اداره کمکرسانی بینالمللی فعالیت خود را متوقف کرده یا از میزان کار خود کاستهاند ــ وضعیتی که زندگی ۱۱ میلیون زن و کودک افغانستان را متاثر میکند.
اعضای اکبر بیش از ۵۵۰۰۰ افغان را در استخدام خود دارند که حدود ۳۰ درصدشان یعنی بیش از ۱۶۰۰۰ نفرشان زن هستند.
امدادرسانان میگویند در کشوری که مقررات و رسوم فرهنگی اجازه نمیدهد کارکنان مرد به دختران و زنان کمک برسانند، وجود کارکنان زن امری ضروری است.
این ممنوعیت و عدم دسترسی سازمانهای کمکرسان به کارکنان زن به معنای آن است که ۵۰ درصد دریافتکنندگان از کمکها محروم میشوند. این ممنوعیتْ زندگی بسیاری از مردم را به ورطهٔ سقوط سوق میدهد.

فروش کودکان در ازای غذا
برخی سازمانهای امداد با کسب اجازهٔ طالبان برای کار زنان در حوزه صحی، مقداری از فعالیتهای خود را از سر گرفتند. برخی سازمانها مثل کمیته امداد بینالملل هم بخشی از برنامههای صحی خود را از سر گرفتهاند. اما این فعالیتها فقط گوشهٔ کوچکی از الزامات بشردوستانهٔ افغانستان است. بنا به گزارش سازمان ملل، ۹۷ درصد مردم افغانستان در فقر زندگی میکنند، و دو سوم جمعیت کشور برای ادامهٔ زندگی به کمک نیاز دارند، و ۲۰ میلیون نفر با قحطی شدید مواجه هستند.
تاثیر این ممنوعیت خیلی زود خود را نشان داده است. بنا گفته امدادرسانان، برخی خانوادهها برای تامین خوراک برای بقیهٔ خانواده یا پرداخت دیون خود، کودکان را خود را میفروشند یا آنها را وادار به کارکردن میکنند.
زهرا عادل که پیشتر برای سازمان جهانی بهداشت در زمینه تحصیل زنان در کابل کار میکرده، میگوید بسیاری از دختران و زنان افغانستان که دریافتکنندهٔ کمک بودند، حالا ممکن است هر کاری بکنند تا نانی گیرشان بیاید. این ممکن است از طرفی باعث افزایش کودکهمسری در سراسر کشور و از طرفی موجب افزایش قاچاق جنسی دختران شود.
با روی کار آمدن طالبان، پدر و برادر او شغل خود را از دست دادند و او به تنها نانآور خانه بدل شد. او میگوید حالا دستمزد ما کم شده است و جوابگوی نیازهای اسایی زندگی ما نیست.
تقویت شدن طالبان!
ممنوعیت اشتغال و تحصیل زنان، جدیدترین اقدام طالبان است که احتمالا به تلاشهای دولت طالبان برای کسب مشروعیت بینالمللی و رفع تحریمهای خارجی صدمه میزند.
طالبان از سال گذشته مجموعهای از دستورات علیه حقوق زنان صادر کردهاند که کشور را به دورهٔ قبلی حاکمیتشان در دههٔ ۱۹۹۰ برگردانده است: دختران و زنان اجازهٔ رفتن به لیسه و دانشگاه و پارکها و باشگاهها و حمامهای عمومی ندارند و بیشتر حوزههای اشتغال از آنها سلب شده است. حتی اجازه بیرون رفتن از خانه بدون همراه محرم را ندارند.
زنان امدادرسان میگویند به رغم آزار منظم از سوی طالبان، شغل آنها امکان ارتباط با دنیای بیرون را فراهم میکرد و منبعی برای شادی برایشان بود.
زنی ۵۶ ساله که به عنوان مدیر برنامهریزی برای یک خیریه انگلیسی کار میکرد، و نخواست نامش فاش شود، میگوید: «دلم برای زندگی قبلیام تنگ شده است. دلم برای بیرون رفتن تنگ شده است. دلم برای دیدن همکاران و دوستانم تنگ شده است. آن بخش از زندگی عادی از بین رفته است. این ممنوعیت از جنبهٔ روحی و مالی مرا نابود کرده است».
او نگران است که اگر ممنوعیت بهزودی برداشته نشود، کارفرمایش شاید دیگر به او حقوقی پرداخت نکند. این در حالیست که او ۱۶ نفر را در خانواده تحت سرپرستی خود دارد.
نمایندگان بلندپایه سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی سعی کردهاند طالبان را متقاعد کنند تا این ممنوعیت را بردارند. اما فعالان حقوق زنان میگویند که تعامل با این رژیم اسلامی و پذیرش بخشی از پالیسیهای سرکوبگرانه آنها، فقط باعث توانمندسازی طالبان میشود.
شهرزاد اکبر، رییس سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، و مدیر اجرایی یک شبکه حقوق بشری موسوم به رواداری، میگوید نمیتوان تصمیمگیری دربارهٔ این موضوع را به طالبان واگذار کرد. باید خواستار رفع بی قید و شرط این ممنوعیت شد. وگرنه پیامی هولناک را به زنان و دختران افغانستان خواهد فرستاد.
البته برخی از امدادگران مثل عادل توانستهاند چارههای موقتی پیدا کنند؛ او به دختران آموزش ویدیویی ارائه میدهد. عادل میگوید: «به خودم گفتم هنوز آدم باارزشی برای جامعه هستم و میتوانم کارهایی بکنم که شرایط زنان را بهتر میکند».
اما او میگوید: «آینده تاریک به نظر میرسد. نمیتوانم جلوی گریهام را بگیرم. من امیدها و آرزوهای زیادی دارم، ولی نمیدانم آیا واقعیت خواهند یافت یا نه».